جدول جو
جدول جو

معنی زبر زنگ - جستجوی لغت در جدول جو

زبر زنگ
برنج پخته شده با شیر که به وقت خوردن کره یا سرشیر و ماست به
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زبرتنگ
تصویر زبرتنگ
تنگ دوم زین اسب، تنگی که به زین اسب می بندند
فرهنگ فارسی عمید
(زِ رُ زِ رَ)
چابک و چالاک
لغت نامه دهخدا
(زَ بَ تَ)
تنگ دوم زین اسب را گویند. (برهان قاطع). تنگ دوم است که بربالای اولین تنگ اسب کشند. (انجمن آرا). تنگ بالایی (دوم) حیوان سواری و باری. (فرهنگ نظام) :
زیر و زبر شود دل خصم تو در نبرد
زینت چو بسته شد به زبرتنگ و زیرتنگ.
سوزنی.
سر ریخته تا دم تبرزین
خون آمده تا سر زبرتنگ.
(مؤلف انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
تنگی که بر بالای اسب بندند مقابل زیر تنگ:) پیش پدر آمد و زیر تنگ و زبر تنگ بر کشید و پای اسب در آورد (سمک عیار 12: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
سنگی آذرین از دسته سنگهای سماکی که دارای بلورهای فلدسپات و پیروکسن و گاهی میکای سیاه و آمفیبول میباشد سنگی است که در موقع لمس زبر است و بگل پخته شباهت دارد
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه نگاه او بالا باشد مقابل فرونگر:) دلالت کند بر میانه بالا سطبر لب زبر نگر (التفهیم 328)، عالی نظر عالی منظر مقابل زیر نگر (التفهیم مقدمه قس)
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی بیماری است که در آن بیمار پیوسته دچار احساس تخلیه ی
فرهنگ گویش مازندرانی
نوک استخوان گاو و گوسفند
فرهنگ گویش مازندرانی
نق زن، زنبور
فرهنگ گویش مازندرانی